طاها و رها جونطاها و رها جون، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

کوچولوهای من طاها و رها جون

سفر به روستای زینگت

سلام عسلا :اینجا تو یک روز گرم تابستونی همراه عمو اصغر و بقیه خانواده رفتیم زینگت. هوای اونجا خیلی خنک بود ، رها جونم خیلی دوست داشت آبتنی کنه.       ...
19 مرداد 1393

فوت بابا بزرگ

بابا بزرگ (یعنی پدر بزرگ مادری من )در 29 تیر ماه 1393 (22 ماه رمضان) در سن 83 سالگی به علت سرطان پروستات در گذشت. تو این عکس شما 5 ماهتون بود چند روز قبل مردن، در بستر بیماری خونه ی بابا بزرگ مراسم عزاداری ...
6 مرداد 1393

پسر مظلوم من

 اردیبهشت 92 ،طاها جون 19 ماهش بود ،یک شب که مهمان داشتیم حواسمون به آقا طاها نبودکه ظرف تخمه رو پیش خودش گذاشت و مشغول خوردن بود یهو تخمه تو گلوش گیر کردهمون شب بردیمش دکتر عکس گرفتند گفتند چیزی نیست اما تا صبح آقا طاها نتونست بخوابه نمی تونست نفس بکشه که صبح فردا بردیمش بیمارستان بوعلی ساری گفتند باید از ریه اش تخمه را بیرون بیاوریم . اینجا بعد اتاق عمل است طاها جون خیلی مظلوم شده بود  تو بیمارستان اصلا اذیتم نکرد تو حال و هوای خودش بود نمی دونم اثر بیهوشی بود یا ....   ...
25 ارديبهشت 1392

ده ماهگی

  رها جون دوست نداشت از آب بیاد بیرون     آقا طاها نمی خواست تو آب بمونه داره به آبجیش میخنده     رها جون با داداش محمد(پسر عمو)   ...
24 مرداد 1391

بدون عنوان

اولین سونویی که رفتم .تو این سونو 12 هفته بودین ، دو تا کیسه مجزا ، ضربان قلبتون هم مشخصه جنسیتتون اینجا مشخص نیست. موقع تولد وزن رها جون 2k بود آقا طاها 1/600 قد هر دو 47cm   ...
10 مهر 1390